سادات حسینی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نهال امنیتی که با خون شهداء آبیاری شد

26 اردیبهشت 1395 توسط سادات حسینی


به راستی که پاسدار خون شهدا بودن در جامعه ای که کم کم رنگ و لعاب غرب را گرفته، کار دشواری است. تنها میتوان گفت شهداء شرمنده ایم…

به راستی چگونه می توان پاسدار خون این شهداء بود کسانی که برای استقلال ایران و در بند نبودن کشورشان و حفظ ناموسشان تا آخرین قطره خون خود جنگیدند و جان خود را در دفاع از این مرز و بوم فدا کردند.

بهتر است کمی با خود رو راست باشیم این آرامش کنونی و امنیتی را که داریم مدیون چه کسانی هستیم؟ خواسته آنها چه بود؟ حفظ استقلال ایران یا سرسپردگی کورکورانه به تعهدات دشمنان؟ خواسته آنها پرو بال دادن به دشمن بود یا پرواز و به اوج در آمدن نظاممان؟ خواسته آنها حفظ حجاب خواهرانمان بود یا گرایش هر چه بیشتر به سمت مدها و مدل های غربی؟

انگار که همگی به خواب فرو رفته ایم و یادمان رفته است که نوجوانانی ده و یا یازده ساله دست در شناسنامه اش می بردند تا بتوانند از ناموسشان دفاع کنند، آن نوجوانی که به علت نداشتن حجاب خبرنگار غربی با او مصاحبه نکرد، آیا به دنبال فهماندن این موضوع نبودن که خواهرم مواظب حجابت باش ؟ که با این وضع پوشش معلوم نیست بنیان چند خانواده از هم می پاشد؟ با این وضعیت حجاب کنونی معلوم نیست چندین جوان عذب که شرایط ازدواج ندارند به گناه بیفتند؟

خیر، آرمان شهداء گسترش آرمان های غربی نبود ، گسترش فرهنگ غربی نبود، گسترش فساد و فحشاء نبود، حواسمان را به چه چیزی پرت کرده ایم؟ فریب جذابیت های کدام شیطان را خورده ایم که گوشمان کر و چشممان کور شده است؟ آن دنیا چگونه می خواهیم با نوجوانان ۱۰ یا ۱۱ روبه رو شویم و جواب خون ریخته شده شان را بدهیم؟ جواب مادرشان حضرت فاطمه (س) را چه خواهیم داد مگر هدف شهداء حفظ انقلاب و نظام و رساندن آن به دست صاحب اصلیش آمام زمان(عج) نبود؟

حال این جامعه چقدر به جامعه آرمانی شهداء شبیه است؟ ایران رکورد دار مصرف لوازم آرایشی در دنیاست، در استفاده بی حد و حصر از فضای مجازی پیشروست.

حال خودتان قضاوت کنید نباید شرمنده شهداء باشیم؟ چقدر یار و یاور امام مان بوده ایم؟ آیا خون شهداء در دفاع از حق علیه باطل ریخته نشد؟ حال سنگ کدامین باطل را به سینه میزنیم و با کدامین باطل به مذاکره نشسته ایم؟با کدامین شیطان بزرگ بر سر یک میز نشسته ایم و اسمش را گذاشته ایم تعامل؟

در جامعه ای که خط و مش های اسلامی و دینی رعایت می شد نوجوانانی باخون خود، خودشان را رنگین می کردند امروز تحت تاثیر افکار غرب قرار گرفته و خود را با انواع مارک های آرایشی غربی خود را جوری رنگ و لعاب می دهند که گوی سبقت را از دختران ربوده اند. البته این را به همگان بسط نمی دهیم چرا که هستند انسان هایی که در اوج جوانی و در جامعه ای پر از دام های شیطان  و آشوب مدافعان حرم نام گرفته اند، پاسدارانی که محافظ خون شهیدان هستند.

هیچ واژه  و یا دست نوشته ای نمی تواند، خون ریخته شده شهدایمان را جبران کند لذا باید چشم ها و گوش هایمان را باز کنیم و وصایای شهداء را سرلوحه کرده  و از آن معبری ساخته تا از بین دام های شیطان عبور کرده  و فریب شیطان های مجازی را نخوریم و پاسداشت خون شهیدانمان باشیم.

 چکیده از:  شبکه اطلاع رسانی راه دانا

 نظر دهید »

شهید که شد،هم تشنه لب بودهم بی دست...

21 اردیبهشت 1395 توسط سادات حسینی

یه دستش قطع شده بود،اما دست بردار جبهه نبود.

بهش گفتند:با یه دست که نمیتونی بجنگی ،برو عقب.

می گفت:مگه حضرت ابوالفضل(ع) با یه دست نجنگید؟

مگه نفرمود:والله ان قطعتمو یمینی،انّی احامی ابدا"عن دینی

عملیات والفجر 4 مسئول محور بود.

حمید باکری بهش ماموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل(ع) رو از محاصره دشمن نجات بده.

با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقهء ماموریت.

…لحظه های آخر که قمقمه رو آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود:

مگه مولایمان امام حسین(ع) در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.

شهید که شد،هم تشنه لب بودهم بی دست…

 نظر دهید »

کارهایی که شما را با پیامبران و شهدا محشور می‌کند

19 اردیبهشت 1395 توسط سادات حسینی

رسول خدا(ص) فرمود: هفت عمل است که هر یک از امت من انجام دهد خدای تعالی او را با پیغمبران و صدیقین و شهیدان و صالحان محشور کند. پرسیدند: آن ها چیست؟ فرمود:

کسی را به حج بفرستد.
دادخواهی را کمک کند.
یتیمی را بپرورد.
گمراهی را هدایت کند.
تشنه ای را آب دهد.
گرسنه ای را سیر نماید.
در روز گرمی، روزه بگیرد.

منابع:
زبده الاحادیث، جلداول، ص143
المواعظ العددیه
نصایح، نوشته مرحوم آیت الله مشکینی
احادیث الطلاب
آموزه های اخلاقی در کلام معصومین(ع)

 نظر دهید »

شهادت در راه خدا آرزوی ماست

12 اردیبهشت 1395 توسط سادات حسینی

 

چند روزی از شهادت آیت‌الله سعیدی گذشته بود و این خبر هنوز منتشر نشده بود. آن روز به اتفاق چند تن از دوستان، آیت‌الله امامی‌کاشانی را با یک سواری کرایه برای سخنرانی در جلسه هفتگی خود به دماوند می‌بردیم. در میان راه پرسید؛ آیا اخیرا از آیت‌الله سعیدی خبری دارید؟ پاسخ ما منفی بود و ایشان که از روابط نزدیک ما با آیت‌الله سعیدی باخبر بود، گفت؛ فعلا به مسجد و یا خانه ایشان مراجعه نکنید! پرسیدیم، آیا آزاد شده‌اند و تحت مراقبت ساواک هستند؟ آیت‌الله امامی‌کاشانی به جای پاسخ، با صدای بلند گریست و گفت؛ «سیدخدا را شهید کرده‌اند»، بغض همه ما ترکید و راننده که از افراد مومن و متدین بود، ماشین را کنار جاده متوقف کرد. بعد از دقایقی، آیت‌الله امامی‌کاشانی توضیح داد که ساواک آیت‌الله مطهری را احضار کرده و خبر شهادت آیت‌الله سعیدی را به ایشان داده است پرسیدیم آقای مطهری چه گفته‌اند؟ آیت‌الله کاشانی فرمودند؛ آقای مطهری می‌گویند، ساواک نیازی به احضار من نداشت و تصور می‌کنم مرا احضار کرده بود تا به علمای روحانی پیرو حضرت آقا (امام خمینی‌(ره)) این پیام را بدهد که از این پس روحانیون مخالف رژیم را به قتل می‌رسانیم. آقای امامی‌کاشانی در حالی که اشک از چشمان خود پاک می‌کرد گفت؛ آیت‌الله مطهری می‌فرمودند؛ آنها نمی‌توانند درک کنند که «شهادت در راه خدا آرزوی ماست» و خطاب به ساواک خوانده بود «محبوب من است آن که به نزدیک تو زشت است»!

 2 نظر

دعا کنید پدرم شهید بشه...

07 اردیبهشت 1395 توسط سادات حسینی

 

 گفت فقط دعا کنید پدرم شهید بشه
خشکم زد.
گفتم پسرم این چه دعاییه؟
گفت:آخه بابام موجیه
گفتم خوب انشاالله خوب میشه، چرادعاکنم شهید بشه؟
آخه هروقت موج میگیردش وحال خودشو نمیفهمه شروع میکنه منو 
و مادر و برادر رو کتک میزنه
امامشکل مااین نیست
گفتم: پسرم پس مشکل چیه؟
گفت: بعداینکه حالش خوب میشه ومتوجه میشه چه کاری کرده
شروع میکنه دست وپاهای همهمون را ماچ میکنه ومعذرت خواهی میکنه
حاجی ماطاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم.
حاجی دعاکنید پدرم شهید بشه وبه رفیقاش ملحق بشه…


 برگرفته شده از سایت خون بها


 2 نظر

هی حاجی کجایی که ببینی اینجا چه خبره؟

07 اردیبهشت 1395 توسط سادات حسینی

کمیل کمیل حمید
حمید جان به گوشم
اینجا هوا صافه
اونجا چی؟
………………………
هی حاجی کجایی که ببینی اینجا چه خبره؟
هوا صاف صافه
به صافی تمامی موهای بیرون ریخته
به صافی نگاه های دوخته
به صافی مانتوهای چسبیده
به صافی مارک های ازپشت دیده
آه ه ه
حاجی نمیشه جاتو عوض کنی؟


 برگرفته شده از سایت خون بها
 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سادات حسینی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • گناه نکن
  • شهادت...
  • سلامتیشون سه تا صلوات
  • نمازخانه مدافعان حرم
  • شهدا
  • اخبار
  • مناسبتی
  • اعتکاف
  • دلنوشته
  • امام حسین(ع)
  • روز پاسدار
  • جنگ نرم
  • دانستنی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس