سادات حسینی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

“جهاد عماد مغنیه” کیست ؟

17 فروردین 1395 توسط سادات حسینی


سال گذشته در مراسم ختم والده سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه، پسر جوانی پشت سر او ایستاده بود که شاید به چشم بسیاری آشنا نمی آمد ولی چهره جذابش پشت سر حاج قاسم نظرها را جلب می کرد.
پسر جوان که در طول مراسم درست پشت سر سردار ایستاده بود، گاهی بوسه‌ای بر شانه او می‌زد و هر چند دقیقه یکبار هم در گوشی باهم حرف می‌زدند و حاج قاسم گه‌گداری او را در کنار خود می‌ایستاند و به برخی فرماندهان هم معرفی‌اش می‌کرد.
هر کس او را نمی شناخت، با معرفی سردار، لبخندی بر لبانش می‌نشست و پسر جوان را بغل می‌کرد و می‌بوسید.
۵ سال قبل بود که برای اولین بار او را در تلویزیون دیده بودیم. پدرش روز ۲۳ بهمن ۱۳۸۶ در محله کفرسوسه دمشق به دست تروریست‌های موساد ترور شد و شهادتش، او را از گمنامی درآورد و حالا پسر او که نام عموی شهیدش را بر وی گذاشته بودند، مانند پسر، در کنار حاج‌قاسم ایستاده بود.
او “جهاد” فرزند سردار بی‌بدیل حزب‌الله، شهید عمادمغنیه(حاج رضوان) بود.
ارتباط جهاد با حاج قاسم چیزی فراتر از رابطه یک پسر با دوست پدرش بود و هرکس نمی دانست گمان می کرد «جهاد» پسر فرمانده است.
جهاد عماد مغنیه در حمله بالگردهای رژیم صهیونیستی به شهرک «مزرعه الامل» در منطقه قنیطره سوریه به همراه چند تن از فرماندهات حزب الله لبنان به شهادت رسید.

ادامه »

 نظر دهید »

شهیدِ هم نسلم مهربان است..

25 اسفند 1394 توسط سادات حسینی

گفتی تک خوری نکردم چون خوب میفهمی حالِ جامانده هایی که شبانه گله میکنند به شهدا که:
آی شهدا.. زرنگی کردید و تک خوری..دلتنگی امانمان را برید..
گفتی چون خودت هم تا پر نکشیده بودی یکی از همین جامانده ها بودی و در بی قراری های شبانه ات به رفقای شهیدت گله میکردی که رفیق! عمری رفاقت..حالا تک خوری؟!
حاج مصطفی صدر زاده…
تو خود به همسرت گفتی که کاش شهید بشوم تا بیشتر بتوانم به اطرافیانم کمک کنم..
این یعنی حواست به ما هست و این را بیان کردی تا بدانیم که میشنوی صدایمان را..میبینی بی قراریمان را…
این حرفهایت دلگرممان میکند سید ابراهیم عزیز..

از گفته های زیبای دیگرت این بود که:
شهیدی انتخاب کنید..با او رفیق بشوید ودرد دل کنید و کمک بخواهید.. #شهید میشوید..
در این میان پلِ تو برای رسیدن به معشوقت #حاج_همت خودمان بود..
و چه خوب جوابِ یک عمر رفاقتت را به از او گرفتی…

 نظر دهید »

لبیک یا زهرا...

25 اسفند 1394 توسط سادات حسینی

.. دستش را می بوسید . پیشانی اش را بوسه باران می کرد… علاقه اش به کودک خردسالش از کسی پوشیده نبود.
روزگاری که عرب دختر را مایه ی ننگ می دانست ، داشتن دختر را مایه ی سرفرازی می خواند و از این که خداوند به او دختری ارزانی داشته به خود مباهات می کرد.
از حذیفه نقل است : رسول گرامی اسلام تا زمانی که چهره تابناک فاطمه علیها السلام را غرق بوسه نمی ساخت نمی خوابید .
و این کار هر شبش بود ،،، چرا این گونه نباشد وقتی که دخترش فاطمه علیها السلام است .
منبع :مقتل الحسین(خوارزمی حنفی) ، ص 66

 نظر دهید »

حاج میثم مطیعی - شب چهارم فاطمیه دوم 94 - بیت رهبری - فرهنگ عشق

25 اسفند 1394 توسط سادات حسینی
 نظر دهید »

حرف رفتن مَزن ای یار دلم میشکَند .....

25 اسفند 1394 توسط سادات حسینی
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سادات حسینی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • گناه نکن
  • شهادت...
  • سلامتیشون سه تا صلوات
  • نمازخانه مدافعان حرم
  • شهدا
  • اخبار
  • مناسبتی
  • اعتکاف
  • دلنوشته
  • امام حسین(ع)
  • روز پاسدار
  • جنگ نرم
  • دانستنی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس